بهترین مارک لوازم خانگی

خرید اقساطی لوازم خانگی در کرج،فروش اقساطی لوازم خانگی سامسونگ،فروش اقساطی لوازم خانگی ال جی،فروش اقساطی لوازم خانگی بدون پیش پرداخت

بهترین مارک لوازم خانگی

خرید اقساطی لوازم خانگی در کرج،فروش اقساطی لوازم خانگی سامسونگ،فروش اقساطی لوازم خانگی ال جی،فروش اقساطی لوازم خانگی بدون پیش پرداخت

آموزش طراحی طلا و جواهر
آموزش طراحی طلا و جواهر, مغز متفکر صنف طلا و جواهر است. با به روز شدن کارگاه ها و نیاز روز افزون بازار، درخواست نیروی کار برای طراحان طلا و جواهر رو به افزایش است. کشور ایران به عنوان یکی از بزرگترین مصرف کنندگان طلا در خاورمیانه، بازار بسیار بزرگ و پرسودی برای این رشته شغلی فراهم نموده است. آموزش طراحی طلا و جواهر پیش نیاز طراحان برای ورود به بازار کار است. در این آموزش ها مباحث تئوری و فنی به صورت همزمان تدریس می شود. آموزش طراحی طلا و جواهر، در سه سطح مقدماتی، متوسط و پیشرفته دسته بندی می شود. دوره آموزش طراحی طلا و جواهر شامل هر سه سطح آموزش می باشد.
دوره آموزش طراحی طلا و جواهر


دوره آموزش طراحی طلا و جواهر, در سطح بین المللی، در شهر تهران برگزار می شود. این دوره ها پیش نیاز ورود هنرجویان به بازار کار است. در دوره آموزش طراحی طلا و جواهر هنرجویان با تمامی مباحث فنی و استانداردها آشنا می شوند. طراحی خطی، ترسیم سطوح و ایجاد حجم ها و سبک شناسی در طراحی، از جمله سرفصل های تدریس در دوره آموزش طراحی طلا و جواهر است. آموزش طراحی آویز های ساده و جواهر، طراحی انگشتر های ساده و توری و انگشترهای مدرن در دوره آموزش طراحی طلا و جواهر تدریس می شود.
دوره آموزش طراحی طلا و جواهر, به سه سطح آموزش تقسیم بندی شده است. این دوره ها در تهران برگزار می شود و هنرجویان در پایان دوره با شرکت در آزمون فنی و حرفه ای ادواری، مدرکی از طرف سازمان فنی و حرفه ای کشور دریافت می نمایند. دوره آموزش طراحی طلا و جواهر، فرصت مناسبی خواهد بود تا هنرجو با دیدن آموزش های حرفه ای وارد بازار کار شوند. تفاوت کلاس ها، در تعداد هنرجویان هر دوره است.

www.salarpurimani.com

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۱:۰۴
postan postan

ما در این مقاله سعی خواهیم داشت بیشتر به بررسی زندگی نامهء شاعر پر آوازهء ایران زمین حافظ شیرازی پرداخته وشما عزیزان را با زوایای مختلف زندگی ایشان آشنا نماییم.

وی شمس الدین محمد حافظ ملقب به حافظ شیرازی و مشهور به لسان الغیب است که دین وعقیدهء راسخ خود را در اشعار خود گنجانده ونام خود وکشورش را بلند آوازه کرده حافظ دراشعارخود که بیشتر به عنوان فال حافظ مورد رغبت عموم مردم می باشد، به ناپایداری دنیا ،عاقبت اندیشی به زشت وزیبای کردارو رعایت عدل وعدالت پرداخته و آن رابه آدمی گوش زد نموده است.

بدین ترتیب نمی توان حافظ را شاعری تک بعدی محسوب کرد که تفکر شاعرانه اش را تنها در یک وجه تفسیر کرده باشد.

صبح دم آمد خروشی عشق گفت      قدسیان گویی که شعرحافظ از برمی کنند

تولد حافظ :

اطلاعاتی که از زمان تولد جناب حافظ در دست است این را می رساند که وی در حدود سال  726 ه.ق  در اوایل قرن هشتم در شهر شیراز دیده به جهان گشود پدر بزرگوار او بهاءالدین وجدّ بزرگوارش غیاث الدین نام داشته اند که در دورهء اتابکان فارس از اصفهان به شیراز مهاجرت کرده اند .

پس از مهاجرت به شیراز در محله ای نزدیک به دروازهء کازرون امروزی سکنی گزیدند و در محلهء شیاران خانه ای خریدند و در بازار شهر کسب و کار خود را به راه نداختند.

دوران کودکی :

حافظ دوران کودکی سختی را گذراند زیرا در کودکی پدر بزرگوارش را از دست داد ومجبور شد برای تامین معاش خانوادهء خود کار کند وی با در آمد اندکی که داشت هم به خانواده کمک می کرد وهم در مکتب خواجه قوام الدین عبدالله به آموختن علوم مختلف می پرداخت ودر حدی در آموختن جدیت به خرج داد که جزء شاگردان ممتاز مکتب خانه شد وتحسین استاد را برانگیخت .

حافظ با هوش سرشاری که داشت به سرعت علوم زمان خویش را فرا گرفت  وهنوز دههء بیست زندگی خود را نگذرانده بود که علاوه بر علوم مذهبی وادبی به حفظ کامل قرآن توفیق یافت وتخلص حافظ را برای خود برگزید.

وی علاقهء زیادی به یافتن طبعی سلیم در شاعری داشت بدین منظور به توصیهء یکی از دوستانش چهل شب به عبادت پرداخت که در شب چهلم بر اثر خستگی به خواب فرو رفت ودر عالم رویا مشاهده کرد که ساقی با پیاله ای آب به او نزدیک می شود وآب را به او تعارف می کند حافظ پیاله را گرفته مقداری از آن را می خورد وبقیه را به زمین می ریزد از آن به بعد دنیا رنگ دیگری برای جناب حافظ پیدا می کند واشعارش صریح تر وبلیغ تر می گردند ومکاشفاتی برایش حاصل می گردد ومتوجه می شود آن ساقی که در خواب دیده بوده است امیر مومنان علی علیه السلام بوده اند، بدین ترتیب بود که به توفیق حفظ کامل قرآن نیز نایل گردید.

دوران جوانی :

دوران جوانی حافظ مصادف بود با به حکمرانی رسیدن پادشاهی عادل و با انصاف  وامیری دانشمند وفرزانه به نام ابواسحاق اینجو که دوران حکمرانی او 10 سال به طول انجامید ودر دورهء حکومت خود خدمت های بسیاری به مردم فارس و بخصوص شیراز نمود.

این امیر نیکو سرشت به جناب حافظ که فال حافظ در عصرها بعد یادآور نام و دیوان گرانقدرش می باشد، علاقهء بسیار پیدا کرد و او را در دربار خود جاه ومقام ویژه بخشید ولی بخت با مردم شیراز یار نبود و این سپهر علم وحیا به دست امیری ستمگر به نام مبارزه الدین که موسس سلسلهء آل مظفر بود به قتل رسید.

مرگ حافظ احتمالا در سال  971ه.ق  روی داده واو را در محلی به نام گلگشت مصلی یا همان حافظیهء فعلی دفن نموده اند و سالها بعد به فرمان ابو القاسم از نوادگان تیمور بر مزارش آرامگاهی بنا نمودند که تا کنون بارها تعویض گشته تا به شکل کنونی در آمده است.

ذکر شده که حافظ بیشتر عمر خود را در شیراز گذرانده است ولی در زمان زندگی خود به شهرت زیادی در سراسر ایران دست یافته ،شهرت اصلی حافظ در سرایش غزل های نابش می باشد و زمانی که اسم فال می آید ، همگان فال حافظ را می شناسند و به یاد دیوان حافظ می افتند و دوست دارند که به دیوان حضرت حافظ ، تفألی بزنند و فال نیکویی از دیوان حافظ برای خود بگیرند و حال و هوای خویش را عوض کنند.

آثاری که از این شاعر بلند آوازهء ایران به جا مانده عبارت است از:

کشاف زخمیری ، مفاتح العلوم سکاکی ،قاضی بیضایی ، مطالع النظام

وی دیوان کلیاتی نیز داشته که عبارتند ازرباعی ،قصیده ،قطعه ،غزلیات و دو مثنوی کوتاه با نامهای (ساقی نامه ) و (آهوی وحش ) .

نه راه است این که بگذاری مرا بر خاک و بگریزی

گذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم

 

ندارم دستت از دامن بجز در خاک و آن دم هم

که بر خاکم روان گردی به گرد دامنت گردم

 www.funads.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۲:۳۹
postan postan

حالت های مختلف مخراجکاری


نرم افزار طراحی طلا و جواهر


نرم افزار طراحی طلا و جواهر, نرم افزار ماتریکس بهترین و قدرتمندترین نرم افزار طراحی طلا و جواهر با رایانه است. در اصل ماتریکس یک پلاگین است. بر روی انجین قدرتمند نرم افزار راینو نصب می شود. نرم افزار ماتریکس نسبت به نرم افزار راینو گلد و آرتکم دوستداران بسیاری دارد. فضای کاری نرم افزار ماتریکس زیبا و روان است. کار کردن با برنامه ساده، از هر گونه محاسبات و معادلات پیچیده طراح را بی نیاز کرده، از این رو ماتریکس بسیار مورد علاقه هنرمندان قرار گرفته است. نرم افزار طراحی طلا و جواهر در این سایت به همراه خودآموز طراحی طلا و جواهر قابل سفارش است.

نرم افزار ماتریکس
نرم افزار ماتریکس 7 و 8 و نرم افزارهای راینو در یک دی وی دی از شرکت پرنیان برای فروش به خریداران خودآموز موجود می باشد. برای دیدین این محصول بر روی لینک کلیک نمایید. این محصول فقط برای خریداران خودآموز طراحی طلا و جواهر می باشد و به صورت جدا و تک فروخته نمی شود. دوستانی که نرم افزار ماتریکس را ندارند می توانند هنگام سفارش خودآموز همزمان این نرم افزار را هم به قیمت 15 هزار تومان سفارش دهند.

بازار کار طراحی طلا و جواهر
بازار کار طراحی طلا و جواهر, شما می توانید در 6 زیر مجموعه شغلی مشغول به کار شوید.

آموزش طراحی طلا و جواهر با رایانه, استخدام : بعد از آموزش طراح به عنوان یک اپراتور تریدی کار در دفتر طراحی طلا و جواهر، کارگاه ریختگری و یا جواهرسازی استخدام میشود.
آموزش طراحی طلا و جواهر با رایانه, کار در منزل (پروژه ای) : در این مرحله طراح با استفاده از لب تاب و یا کامپیوتر شخصی خود در منزل طراحی می کند، این طراحی به سفارش دفاتر طراحی و کارخانه ها می باشد.
آموزش طراحی طلا و جواهر با رایانه, کار تمام کُن : طراح با استفاده از سرمایه اولیه خود، شروع به ساخت طرح میکند.
آموزش طراحی طلا و جواهر با رایانه, دفتر طراحی : در این مرحله از کار طراح یا شخصا و یا گروهی اقدام به راه اندازی یک دفتر کار طراحی طلا و جواهر می کند.
آموزش طراحی طلا و جواهر با رایانه, ثبت برند : شما با ثبت یک برند می توانید پیشرفت بهتری داشته باشید و مشتریان بهتر و در نتیجه، درآمد بیشتری کسب نمایید.

آموزش طراحی طلا و جواهر با رایانه, آموزش : آموزش امری نیست که بتوان زود به حوزه آن وارد شد، بسیاری از افراد با امید وارد این رشته می شوند و اگر شما با عدم تجربه کافی شروع به آموزش دادن نمایید مطمعنا در طول دوره تدریس دچار ضعف خواهید شد هر چند این نقاط ضعف از دید هنرجو پنهان بماند اما بعدا باعث عدم پیشرفت او و در نتیجه هدر رفتن هزینه و عمر ایشان می شود . البته در صورتی که به تمام چم و خم کار آشنا هستید آموزش می تواند حداقل از نظر اعتبار بر وجه شما بیافزاید

سالار پورایمانی طراحی جواهرات مدرن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۴:۵۹
postan postan

لباس تاناکورا 
در اینجا توضیحات مختصری در مورد پوشاک استوک و لباس تاناکورا ارائه می دهیم لطفا جهت کسب اطلاعات بیشتر یا دریافت آدرس سایت، آدرس فروشگاه و کانال های ما با آی دی تلگرامی زیر مکاتبه نمایید و یا به سایت ما مراجعه بفرمایید.
@kiastock
09020335554

لطفا جهت ورود به سایت ما : لباس تاناکورا کلیک نمایید.

لطفا جهت آشنایی با تاریخچه ی تاناکورا کلیک نمایید .

لطفا جهت خرید انواع پوشاک زنانه کلیک نمایید .

لطفا جهت خرید انواع پوشاک مردانه کلیک نمایید .


مجتمع فروش پوشاک استوک کیا :
جهت آشنایی با مقالات بیشتر در زمینه پوشاک استوک و لباس تاناکورا توصیه می نماییم به سایت یا کانال های ما مراجعه نمایید.
تعریفی کوتاه از پوشاک استوک و لباس تاناکورا :
فروش لباس تاناکورا که از سال 1365 در مهاباد به وجود آمده و تاکنون به فعالیت خود ادامه داده بازار بزرگی با همین نام ( بازار تاناکورای مهاباد ) در شهر مهاباد وجود دارد.
دو دلیل از فروش کیلویی یا تکه ای ( دلایل بیشتر در سایت ) :
مجتمع تجاری کیا استوک جنس ها را به صورت تکه ای و با حداقل حاشیه ی سود مشخص بفروش می رساند. همچنین چون پوشاک استوک بدون واسطه به دست این مجموعه می رسد، در هنگام خرید نکات مورد نظر رعایت می شود تا جنس دریافتی از بهترین کیفیت لازمه برخوردار باشد.
در فروش تکه ای به راحتی می توان تصاویر اجناس را برای مشتری ارسال نمود ولی در فروش کیلویی فقط چند تصویر جهت نمونه ارسال می شود و خریدار باید به این تعداد تصاویر و صداقت فروشنده اعتماد نماید.
دسته ای از پوشاک استوک :
برای خرید پوشاک بچه گانه استوک باید به تفاوت آن با لباس بزرگسالان اهمیت داد و نیاز به دقت جهت خرید پوشاک استوک بچه گانه را بالاتر بردچرا که جنس ، سایز ، رنگ بندی و تنوع تاثیر بسزایی در سلامتی جسم و روح کودک دلبندتان دارد و ما نیز سعی در فروش بالاترین کیفیت های احناس و کالای استوک را داریم تا مشتریان ما بتوانند با انثتخاب بهتر و دقیقتر نقش پوشاک استوک بچه گانه را در زندگی فرزندانشان به تمام و کمال درک نمایند.
سخن آخر مدیر فروش :
لطفا با کارشناسان ما در واحد مدیریت بازرگانی و فروش مجتمع هماهنگی نموده تا با راهنمایی کاملتر و به روز شما را از نحوه دقیقتر فروش آگاه نمایند.
جهت کسب اطلاعات بیشتر یا دریافت آدرس سایت، آدرس فروشگاه و کانال های ما با آی دی تلگرامی زیر مکاتبه نمایید.
@kiastock
09020335554
http://kiastock.ir



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۸:۲۶
postan postan

شرکت ها و اشخاصی که به طراحی جواهرات با کامپیوتر نیاز دارند

طراحی جواهرات یکی از شغل های پولساز در دنیا محسوب می شود. از همه مهمتر، مدل ساز طلا و جواهر با کامپیوتر همیشه نیاز به ایده و خلاقیت ندارد. امروزه بیشتر کارخانه ها و کارگاه داران عکس و مدل های مورد نظر را به طراح می دهند و طراح فقط وظیفه تبدیل عکس به فایل سه بعدی را دارد. این نکته مهمی در طراحی جواهرات است که همیشه نیاز به خلق ایده و درگیر بودن در این جزییات نیست. طراحی جواهرات در ایران رو به گسترش است و این شغل با توجه به مدت زمان کم آموزش و درآمد بالایی که دارد، مورد توجه بسیاری از افراد جامعه قرار گرفته است. شما برای شروع فعالیت در در این شغل فقط به یک لب تاب نیاز دارید.
طراحان طلا و جواهر نیاز به دانش فنی و کارگاهی در زمینه طراحی های خود دارند. آنها باید در طراحی جواهرات، استانداردهای لازم را رعایت کنند. همه این نکات و اصول در خودآموز طراحی طلا و جواهر مفصل توضیح داده شده است. همچنین این خودآموز دارای پشتیبانی و رفع اشکال آنلاین است. سالار پورایمانی مدرس این بسته آموزشی بیش از 7 سال است در این رشته فعالیت می کند. همچنین شما بعد آموزش می توانید، از سازمان فنی و حرفه ای مدرک معتبر دریافت نمایید.

طراحی طلا و جواهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۷ ، ۲۳:۱۵
postan postan

واردات و پخش مستقیم کولرهای گازی 

بخش تهویه مطبوع سایت یک دو سه سازه از بخش های پرطرفدار این سایت می باشد که خود شامل بخش های هودهای آشپزخانه، کولرهای گازی، هواساز و دریچه های تنظیم هوا می گردد. اسپلیت یونیت های ارائه شده در بخش کولر گازی سایت یک دو سه سازه از میان برترین برندها انتخاب و با قیمت باورنکردنی ارائه می شوند. واردات و فروش مستقیم کولر گازی بدون واسطه.

کولر گازی اجنرال (O’General) با رده انرژی ++A از کیت اینورتر (Inverter) و گاز مبرد R410A بهره می برد. اسپلیت اینورتر اجنرال با باریک نمودن قطر لوله های مسی سبب کاهش حجم مبدل تا میزان 30% گردیده که این امر باعث ایجاد دمای یکنواخت و در نتیجه عملکرد بهتر مبدل می گردد. این مدل از اسپلیت اینورتر اجنرال با برخورداری از عملکرد قوی (Powerful operation) سبب ایجاد سرمایش و گرمایش بسیار سریع در محیط می گردد.

اُجنرال (O’General) مدل ASGS12LFCA مجهز به حالت خواب عمیق، سیستم شروع خودکار (Auto restart)، عملکرد چند جهته، سیستم صرفه جویی در مصرف انرژی (energy saving) و تایمر 24 ساعته می باشد. این اسپلیت قدرتمند از فیلتر های ضد گرد و غبار، آنتی باکتریال و یونی بهره می برد. از دیگر ویژگی های اسپلیت اینورتر اجنرال عملکرد بی صدا، نصب و نگهداری بسیار آسان می باشد.

 

واردات و پخش مستقیم کولرهای گازی 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۷ ، ۱۷:۱۱
postan postan
آشپزهای حرفه ای قدیمی به این نکته پی برده بودند که با نصب یک پنکه در داخل محفظه فر میتوان هوای داخل فر را با سرعت به چرخش در آوردبه گونه ای که با چرخش گردبادی از هوای گرم ، غذا باحفظ کیفیت بهتر در زمان کمتری طبخ می گردد. در حال حاضر این تکنولوژی با پیشرفت بیشتری به نسل هواپزها رسیده  است. دستگاه فلیوردر شکلی نو ومدرن با بهره گیری از همان روش قدیمی وبا استفاده از گرما، نور هالوژن وامواج بی خطر مادون قرمز غذاهای سالم وخوشمزه را در زمانی کمتر از نصف زمان لازم برای پخت در مقایسه با روش های سنتی آماده می سازد. با این تفاوت که کاسه این دستگاه به جای فلز از شیشه ساخته شده بنابراین میتوان مراحل وروند پخت غذا را به وضوح مشاهده نمود وزیر نظر داشت.
havapaz6

هوای داغ با چرخش سریع وطوفانی خود از بالا به تمام سطح غذا به طور یکنواخت وبه یک اندازه میرسد وحتی لزومی به پشت ورو کردن غذا نیست. 
دستگاه فلیور یا هواپز به گونه ای طراحی شده که میتوان در دو طبقه مختلف، پخت هم زمان داشت. 
مزیت دیگر این دستگاه ، این است که میتوان با قرار دادن تکه های گوشت روی سینی توری ومشبک بدون نیاز به مصرف روغن برای پخت حتی روغن وچربی های اضافی درون گوشت را نیز که از بالا روی سینی پایین میریزد از غذای اصلی خارج نمود. وهمین امر باعث میشود که پس از پخت کمترین مقدار روغن در غذا باقی بماند. وبدین ترتیب سلامت و سبک بودن غذا تضمین می شود.

havapaz2

بعضی از هواپزها بسته به مدل انتخابی شما امکان سرخ کردن، بخارپز، تست کردن، یخ زدایی، پخت کیک و یا خشک کردن مواد تازه را دارند. حتی می توان مواد فریز شده را مستقیما از فریزر خارج نموده و بدون یخ زدایی جهت پخت در دستگاه قرار داد. 
انواع مختلف هواپزها این قابلیت را دارند که دما وزمان پخت در آن ها را به دلخواه تنظیم نمود. 
کاسه شیشه ای هواپزها با قابلیت های شستشو با دست ،شستشو با ماشین ظرفشویی وحتی سیستم تمیزی خودکار( self clean) طراحی شده اند.

havapaz4

اغلب هواپزها بسته به نوع ومدل خود ممکن است لوازم جانبی متفاوتی به همراه داشته باشند . این لوازم عبارتند از: تابه سرخ کن، پایه نان، پایه کوتاه ،پایه بلند، دسته درب، انبر بخارپز.....
افرادی که به سلامت تغذیه خود اهمیت میدهند ومایلند که علاوه بر غدای سالم وکم چرب طعم لذیذ آن را نیز تجربه کنند ،میتوانند با داشتن یک دستگاه هواپز در آشپزخانه خود این امر را عملی سازند.

havapaz5

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۷ ، ۱۲:۱۵
postan postan
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۷ ، ۱۵:۵۵
postan postan

4f/ss (55)

جنایت علیه میت

اگر انسان وصیت کند که پس از مرگ، از اعضایش جهت پیوند نیازمندان استفاده شود، قطع اعضاى او اقدام به وصیت است و مثل آن است که میت اقدام به قطع عضو کرده است، بنابراین جاى این توهم نیست که بر اقدام کننده، پرداخت دیه لازم است.

جواز گرفتن مال از استفاده کننده در برابر انتقال عضو، تابع کیفیت وصیت است و این غیر از لزوم دیه است.

اگر کسى بدون مجوز شرعى، به قطع عضو از میت اقدام کند، آیا مانند زمان حیات او دیه واجب مى شود؟ ظاهرا دیه واجب است، زیرا روایاتى در وجوب دیه براى وارد کردن جنایت بر میت وارد شده، بسان سخن امام صادق(ع) در صحیحه عبدالله بن سنان در باره مردى که سر میت را بریده بود:علیه الدیة، لان حرمته میتا کحرمته و هو حی. این روایت بر ثبوت دیه به سبب بریدن سر میت تصریح دارد. از تعلیل استفاده مى شود که حکم دیه اختصاص به بریدن سر ندارد بلکه در همه جنایت هاى وارد بر میت جارى مى شود، زیرا سبب ثبوت دیه این است که خداوند براى مجنى علیه احترامى قرار داده که سبب وجوب پرداخت دیه مى شود و امام(ع) تصریح کرده که احترام انسان در حیات و ممات، همانند است. همان گونه که تعلیل در نص، مقتضى عموم حکم وجوب دیه در برخى جنایات است، مقتضى ثبوت حکم دیه در هر دو حالت (اراده مثله و اراده استفاده ازعضو براى پیوند) مى باشد، زیرا هر دو حالت مشترکند در این که احترام میت، مانع از جواز اقدام به بریدن عضو وى مى شود، چنان که مشترکند در این که مقتضى ثبوت دیه بر کسى است که بدون اجازه یا جانشین اجازه به بریدن عضو اقدام کند.

مؤید این روایات، روایات فراوانى است که دیه را غرامتى معرفى مى کنند که جنایتکار باید بپردازد. گویا دیه قیمت آن عضو است و عوض خسارت وارد بر وى و جبران کننده ضرر است. هر چه شارع به عنوان دیه یا ارش قرار داده، به عنوان غرامت و جبران عضوى است که قطع شده است .گویا دیه قیمتى است که شارع براى آن عضو قرار داده است.از آنجا که دیه در احیا و اموات، تشریع شده، در صورت اقدام به قطع عضو جهت پیوند، دیه ثابت مى شود ، زیرا دیه قیمت و عوض آن عضو است و در این جهت فرقى میان انگیزه هاى جنایت نیست. از جمله این روایات، صحیحه ابوبصیر از امام باقر(ع) است:

قضى امیر المؤمنین علیه السلام فی رجل قطع فرج امراة قال: اذن اغرمه لها نصف الدیة، امیرمؤمنان در باره مردى که آلت تناسلى زن خود را بریده بود حکم به پرداخت نصف دیه کرد.

در صحیحه عبدالله بن سنان از امام صادق(ع) آمده است:السن اذا ضربت انتظربها سنة، فان وقعت اغرم الضارب خمسمائة درهم، و ان لم تقع و اسودت اغرم ثلثی دیتها، اگر به دندان کسى ضربه وارد شود باید یکسال صبر کرد. اگر دندان افتاد ضربه زننده باید پانصد درهم غرامت بپردازد و اگردندان نیفتاد و سیاه شد باید یک سوم دیه را به عنوان غرامت بپردازد.

اخبارى که تعبیر به «غرامت» کرده مانند اخبارى که تعبیر به ارش کرده فراوانند و تایید آنها نسبت به اطلاق ادله ثبوت دیه در جنایت وارد بر میت به جهت استفاده در پیوند اعضا نیزروشن است و الله العالم.

مساله یازدهم: آیا استفاده از عضو مقطوع در حد یا قصاص، در پیوند اعضا جایز است؟ بر فرض جواز، شرط آن چیست؟

براى پاسخ به این پرسش، در مورد قصاص و حد، جداگانه بحث مى کنیم:عضو بریده شده در قصاص در عضوى که به جهت قصاص بریده شده از دو جهت باید بحث کرد:

نخست: آیا شخص قصاص شده مى تواند عضوى را که به قصاص بریده شده، به بدن خود پیوند بزند؟ فقها این مساله را در فرع کسى که گوشش به قصاص بریده شده، آنگاه مجنئ علیه آن را به خود پیوند زده و خوب شده،مطرح کرده اند.

ظاهر کلمات فقها جایز نبودن این پیوند است مگر از صاحب آن اجازه بگیرد، بلکه صاحب سرائر بر این مطلب ادعاى اجماع و تواتر روایات کرده است. مرحوم صاحب ریاض در شرح مختصر النافع که عبارت متن و شرح از این قرار است گفته است:

اگر شخصى نرمه گوش شخص دیگر را ببرد و جنایتکار قصاص شود، آن گاه مجنئ علیه نرمه گوش قصاص شونده رابردارد و به محل نرمه گوش خود پیوند زند، جنایت کننده مى تواند آن را بکند. در تنقیح به صراحت براین مطلب ادعاى نفى خلاف شده… تنها در علت این حکم اختلاف است، برخى گفته اند: زیرا این دو عمل در زشتى مساویند – چنان که مصنف همین را ذکر کرده است – و برخى گفته اند: زیرا نرمه اى که پیوند زده شده میته است و نماز خواندن با آن صحیح نیست. تا آنجا که در کلمات فقها کاوش کردیم کسى را نیافتیم که فتوا به جواز داده باشد. بر عدم جواز دو دلیل ذکر کرده اند:

دلیل نخست: مقتضاى حق قصاص، عدم جواز است، زیرا جنایت کننده آن عضو را از مجنئ علیه جدا کرده، و مجنئ علیه حق دارد مثل همان عضو را از بدن جنایت کننده جدا کند، چنان که خداوند مى فرماید:فمن اعتدى علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدى علیکم،هر کس به شما تجاوز کرد، مانند آن بر او تعدى کنید.

و نیز:ولکم فی القصاص حیاة یا اولی الالباب…، براى شما در قصاص حیات و زندگى است، اى صاحبان خرد!.

آیات و روایات دیگر نیز بر ثبوت حق قصاص دلالت دارند واینکه مجنئ علیه مى تواند قصاص نماید و مثل جنایتى را که بروى وارد شده به جنایت کننده وارد کند.

مماثلت اقتضا مى کند که مجنئ علیه، بدون گوش باقى بماند همان گونه که جانى را بدون گوش گردانده است.

ظاهرا مراد کسانى که به تساوى در زشتى تعلیل آورده اند،همین است.

خبر غیاث بن کلوب از اسحاق بن عمار از امام صادق(ع) نیزشاهد این مطلب است.

آن حضرت از پدرش امام باقر(ع) نقل کرده:مردى مقدارى از گوش مردى را بریده بود، وقتى به امام على(ع) شکایت شد ایشان جانى را قصاص کرد، آن گاه مجنئ علیه مقدارى از گوش جانى را که بریده شده بود، برداشت و به گوش خود چسباند و پس از مدتى گوشت آوردو خوب شد. سپس جانى به على(ع) شکایت کرد. حضرت این دفعه او را قصاص کرد و فرمان داد دوباره گوش او رابریدند و دفن کردند، و فرمود: انما یکون القصاص من اجل الشین ، قصاص به جهت عار و ننگ است.

دلیل دوم: عضو بریده شده، میته و نجس است، و نماز با آن، جایز نیست.

به نظر مى رسد که ادله ثبوت حق قصاص هر چند مقتضى جواز بریدن عضو از مجنى علیه (اگر عضو را از جانى کنده باشد) مى باشد، لیکن مقتضى این نیست که جانى به صورت مطلق بتواند از پیوند مجنى علیه جلوگیرى کند، زیرا جنایت صورت هایى دارد:

گاه جنایت علت تامه است که مجنى علیه تا ابد بدون این عضوباشد، مثلا پس از بریدن گوش، آن را به سگ یا گربه بدهد تابخورد یا آتش بزند یا به شدت آن را بکوبد یا در سرزمینى باشد که پیوند در آنجا ممکن نیست یا ممکن است ولى توده مردم از جمله مجنئ علیه از آن آگاه نیستند.

گاهى جنایت علت تامه نیست، مثل اینکه عضو وى را دربیمارستان ببرد و به او بگوید که متخصص پیوند وجود دارد وخودم هزینه عمل جراحى را مى پردازم.

در صورتى که جنایت علت تامه باشد و مجنئ علیه بدون گوش شود، مى تواند به مقتضاى ادله قصاص، همان کار را با جانى انجام دهد تا مثل هم شوند. تجویز اینکه جانى، عضو جداشده را به خود پیوند زند، بر خلاف ادله قصاص است. مواردى که عدم پیوند به سبب ناآگاهى توده مردم از امکان پیوند اعضا باشد نیز به همین قسم ملحق مى شود.

اما در صورت اخیر، در واقع جنایت فقط موجب بریدن عضو مجنئ علیه شده است و بى عضو شدن وى تا ابد به جهت مسامحه خودش مى باشد نه جانى ، بنابر این ادله قصاص مانع پیوند نیست ، زیرا تجاوز، فقط علت بریدن بوده، لیکن باقى بودن آن مستند به جانى نبوده است ، لذا اگر مجنئ علیه بخواهد دوباره آن را ببرد، تجاوزى بیش از تجاوزى که به وى شده، انجام داده است، همچنین اگر جانى را از پیوند، منع نماید.

اما خبر اسحاق ناظر به موارد غالب است، چرا که غالبا پیوند زدن و بهبود یافتن ممکن نیست یا توده مردم از آن غافلند.

اشکال: امام(ع) با جمله، «انما یکون القصاص من اجل الشین» هدف از قصاص را حصول ننگ و عار بر جانى خوانده و آن تنها درصورتى است که از پیوند زدن وبرگرداندن عضو پس از قطع شدن، جلوگیرى به عمل آید.

جواب: بدون شک قصاص حق الله نیست تا در آن تنهاحصول ننگ و عار بدون هیچ قیدى، لحاظ شود، بلکه حق الناس است و در آن تساوى معتبر است و به هیچ وجه در آن تعدى جایز نیست. بنابراین مراد از «شین» در حدیث، ننگ وعار مساوى با جنایت جانى در مورد مجنئ علیه است. بیان کردیم که ننگ در برخى فرض هاى مساله از عمل جانى، تنها قطع عضو است و بقاى آن از آثار مسامحه مجنى علیه و کار اوست. بنابراین مجالى براى ایجاد ننگ و عار بیشتر باقى نمى ماند.

ظاهرا سخن فقها به همین مطلب ناظر است. اگر فرض شودبه مجنئ علیه اطلاع داده باشند که مى تواند در بیمارستان عضوخود را پیوند بزند و او مسامحه کرده و با فراهم بودن امکانات به مرکز درمانى مراجعه نکرده باشد، جدا بعید است که کسى فتوا دهد مجنئ علیه مى تواند پس از قصاص جانى، از پیوندعضو جنایت کننده جلوگیرى نماید یا اگر پیوند زد، مجنئ علیه مى تواند دوباره وى را قصاص کند. چنین فتوایى موجب تعدى کردن مجنئ علیه بر جانى بیش از مقدارى است که جانى بر وى تعدى کرده و چنین کارى قطعا حرام است.

تمام این سخنان پیرامون استدلال به عموم ادله قصاص براى اثبات حقى براى جنایت کننده بود که دلیل اول بود.

اما دلیل دوم چنین بود که پیوند سبب مى شود نماز با میته خوانده شود و این جایز نیست. جواب استدلال دوم این است که دلیل نجاست اجزاى جدا شده از حیوان زنده به موردى اختصاص دارد که آن اجزا همچنان جدا از حیوان باشند. این ادله اطلاق ندارند تا شامل فرض پیوند زدن آن عضو نیز بشوند، بلکه در مورد نجس العین مانند کافر یا میت پیش از غسل نیز چنین است ، زیرا هیچ یک از ادله نجاست اطلاق ندارند تا شامل حالتى که عضو جدا شده جزو بدن موجود زنده دیگر شده و مانند دیگر اعضاى وى از بدن او تغذیه مى کند بشود، بنابر این اطلاق دلیل نجاست، مقتضى باقى بودن نجاست پس از پیوند نیست.

شاید احتمال بقاى نجاست، مجراى استصحاب نجاست باشد، لیکن محکوم ادله اجتهادیه اى است که بر طهارت بدن این حیوان دلالت مى کنند، زیرا طبق این ادله، همه اجزاى بدن، محکوم به طهارت است ، بدون اینکه بین عضو حاصل از پیوند و غیر آن تفاوتى باشد، لذا این جزء نیز پس از پیوندو جریان خون در آن و تغذیه از بدن استفاده کننده، جزء بدن او شده و مشمول دلیل طهارت بدن استفاده کننده مى شود ومحکوم به طهارت خواهد بود و نماز خواندن با آن صحیح است و بریدن آن مثل بقیه اجزاى بدن جایز نیست.

نتیجه: به نظر ما باید تفصیل داد، به این بیان که مجنئ علیه مى تواند مانع پیوند شود و حتى پس از پیوند مى تواند آن راقطع کند ، مگر آنکه اسباب پیوند براى وى وجود داشته امامسامحه کرده و انجام نداده باشد. در این صورت پس ازقصاص هیچ گونه حقى براى مجنئ علیه بر جانى نیست.

مطلب دیگر آنکه حق جلوگیرى از پیوند یا درخواست قطع پس از آن، تنها در صورتى است که جانى بخواهد با عضومقطوع در قصاص، پیوند را انجام دهد، ولى اگر پیوند با عضوانسان یا حیوان دیگرى باشد، وجهى براى جلوگیرى از آن یادرخواست قطع آن پس از پیوند وجود ندارد، زیرا همان طور که امکان پیوند براى جانى وجود دارد، براى مجنئ علیه نیز وجود دارد و نمى توان جانى را از استفاده از این امکان وعملى کردن آن منع کرد.

بله، اگر فرض شود جانى این امکان را در عضو مجنئ علیه ازبین برده، او نیز مى تواند امکان جانى را از بین ببرد و مانع استفاده از آن شود و پس از پیوند درخواست قطع آن را کند، چنان که جانى وى را از این عضو محروم کرده است:«فمن اعتدى علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدى علکیم».جهت دوم : آیا جانى مى تواند عضوش را که در قصاص قطع مى شود، در اختیار کسى جهت پیوند زدن مجانى یا در برابردریافت عوض قرار دهد؟ اگر جنایت او تنها قطع عضو مجنئ علیه باشد هر چند وى رااز پیوند زدن آن منع کرده باشد مجنئ علیه در قصاص، حق بیش از قطع عضو جانى و منع وى از پیوند به بدن خود را ندارد لیکن اختیارى که براى هرکسى براعضاى خود عضو متصل یا منفصل وجود دارد براى این شخص نیز نسبت به عضوش وجود دارد، چنان که براى مجنى علیه نیز نسبت به عضو قطع شده اش وجود دارد، بنابر این به مقتضاى قاعده، اختیار این عضو به دست جانى است و مى تواند آن را دراختیار هر کس که خواست چه مجانى یا در برابر عوض آقرار دهد، بلکه هیچ کس نمى تواند بدون رضایت قصاص شونده، از آن عضو استفاده کند.

این در صورتى است که براى جانى جایز نباشد همین عضورا به بدن خود پیوند زند، اما اگر چنین پیوندى را جایز بدانیم، واضح است که اختیار عضو بریده شده به دست خود اوست.

عضو بریده شده در حد

عضوى که در حد بریده شده باشد، مصداق آن تنها در عضو بریده شده در حد سرقت و محاربه است، بنابراین در این باره نیز از دو جهت بحث مى کنیم:

جهت نخست: آیا دزد یا محارب مى تواند عضو مقطوع را به بدن خود پیوند بزند؟ مبناى حکم به جواز یا منع این است که آیا حد واجب در سرقت تنها قطع دست یا پاى دزد است به گونه اى که پیوند زدن آن منافات با مجازات نداشته باشد؟ یااینکه حد آن است که اثر مجازات باقى باشد، تا مایه عبرت بینندگان باشد؟

براى حکم به منع پیوند باید احتمال دوم را ثابت کرد، و گرنه مقتضاى اصل، اکتفا به قدر متیقن است و در بیش از آن استصحاب حرمت تعرض به آنچه پیش از سرقت ثابت بود، جارى مى شود. بلکه مورد بحث از مصادیق رجوع به عامى است که دلالت بر ثبوت حرمت مطلق براى هرکسى مى کند وتقیید آن جز در مجرد قطع عضو معلوم نیست، لیکن معلوم نیست منع وى از پیوند زدن، از دایره عام و مطلق خارج شده باشد، بنابر این مرجع ما اطلاق خواهد بود.

به هر حال براى اثبات اعتبار باقى بودن نقص عضو در بدن مى توان به ادله اى استدلال کرد:

الف) آیه:السارق و السارقة فاقطعوا اى دیهما جزآء بما کسبا نکالا من الله…، دست مرد دزد و زن دزد را، به کیفر عملى که انجام داده اند،به عنوان مجازات الهى قطع کنید….

کیفیت استدلال: مامور به در این آیه هر چند قطع است و باپیوند زدن پس از قطع منافات ندارد لیکن عرفا از تناسب حکم و موضوع استفاده مى شود که مامور به، دستیابى به اثربریدن یعنى جدا ماندن است ، لذا بریدن به منزله مقدمه دستیابى به این اثر است.

فرض کنیم شخصى خدمتکار خود را کنار در بگذارد تا مانع آمدن سگ به خانه شود، آن گاه در اثر غفلت خدمتکار یا ناتوانى وى، سگ به منزل وارد شود، حال این ادعا پذیرفته نیست که متعلق تکلیف، عدم ورود سگ به داخل است وچون داخل شده، خدمتکار حق ندارد آن را از خانه بیرون کند، زیرا نزد عرف و عقلا از این تکلیف استفاده مى شود که متعلق تکلیف این است که سگ در خانه نباشد، و منع از دخول سگ به منزله مقدمه دستیابى به این هدف است، بنابراین وقتى سگ داخل شد، خدمتکار موظف است به هر وسیله ممکن آن را از خانه بیرون کند.

در مورد بحث نیز حدى که به آن امر شده، این است که دست دزد قطع شود و بدون دست بماند. بریدن دست،راهى براى اجراى فرمان خداوند است، و گرنه واجب وهدف نهایى، بى دست ماندن دزد است و آن است که مایه عبرت دیگران قرار مى گیرد.

با تمام این حرفها، کسى مى تواند این مدعا را نپذیرد و ادعاکند که حد و واجب، جز قطع عضو و ایجاد جدایى هر چنداثر آن باقى نماند نیست، و همین قطع، مجازات و توهین به وى مى باشد و با اطلاع دیگران، مایه عبرت خواهد بود.

خلاصه: آنچه لازم است، حصول علم به فهم عرفى یاد شده است، و گرنه، اکتفا به قدر متیقن لازم است و ادعاى علم به آن بر عهده مدعى است.

ب) اخبار معتبر مستفیضى که از آنها استفاده مى شود حد، اثرقطع یعنى جدایى پس از قطع است. در صحیحه محمدبن قیس از امام باقر(ع) آمده است:

قضى امیر المؤمنین علیه السلام فی السارق اذا سرق قطعت یمینه، و اذا سرق مرة اخرى قطعت رجله الیسرى، ثم اذا سرق مرة اخرى سجنه و ترکت رجله الیمنى یمشی علیها الى الغائط ویده الیسرى یاکل بها و یستنجی بها، فقال: انی لاستحیی من الله ان اترکه لاینتفع بشىء، و لکنی اسجنه حتى یموت فی السجن… .

امیرمؤمنان(ع) در باره دزد چنین قضاوت کرد که در مرتبه نخست دست راست وى قطع مى شود و در مرتبه دوم پاى چپ وى قطع مى شود و در مرتبه سوم، زندانى مى شود.پاى راست او قطع نمى شود تا بتواند با آن براى اجابت مزاج برود. دست چپ او هم قطع نمى شود تا بتواند با آن غذابخورد و استنجا کند. سپس فرمود: از خداوند خجالت مى کشم با دزد به گونه اى رفتار کنم که از هیچ چیزى نتواند استفاده کند، لیکن وى را زندان مى کنم تا در زندان بمیرد…

کیفیت استتدلال: این روایت ظهور دارد در اینکه اجراى حد سرقت در مرتبه نخست با قطع دست راست و در مرتبه دوم با قطع پاى چپ است. دست چپ قطع نمى شود تا بتواند با آن غذا بخورد و پاى راست هم براى این است که بتواند راه برود. به همین جهت امام(ع) فرمود: پس از قطع دست راست و پاى چپ، خجالت مى کشم دست یا پاى دیگرش را قطع کنم تانتواند از هیچ چیز استفاده کند.

انصاف آن است که دلالت این روایت بر کیفیت قطع و حد آن روشن است.

اشکال: دلالت این روایت شاید مبنى بر متعارف آن زمان باشد که قطع دست دزد مساوى با این بوده که تا ابد دست نداشته باشد، زیرا امکانات امروزى در آن زمانها وجودنداشته است، بنابر این حدیث یاد شده بر مطلوبیت این هیئت از اجراى حد دلالت نمى کند تا بتوان به سبب آن براثبات حد وى استدلال کرد.

جواب: جمله «ترکت ر جله الیمنى یمشى علیها الى الغائط ویده الیسرى یاکل بها و یستنجی بها» دلالت دارد بر اینکه بریدن پاى دیگر سبب مى شود که نتواند راه برود و بریدن دست دیگر سبب مى شود نتواند غذا بخورد و استنجا کند. اینکه اجراى حد قطع موجب مى شود که در او هیئت بى دست و پایى به وجود آید، روشن است.

فی معتبرة زرارة عن ابی جعفر علیه السلام قال: کان علی علیه السلام قال: لایزید على قطع الید والرجل و یقول: انی لاستحیی من ربی ان ادعه لیس له ما یستنجى به او یتطهر به….در معتبره زراره از امام باقر(ع) آمده است:امام على(ع) به بیش از بریدن دست و پا حکم نمى کرد و مى فرمود: ازپروردگارم خجالت مى کشم که وى را رها کنم در حالى که چیزى که با آن استنجا یا تطهیر کند نداشته باشد. این روایت به روشنى دلالت مى کند بر اینکه اجراى حد قطع، مساوى با این است که چیزى نداشته باشد تا با آن استنجا کند یا تطهیر نماید و دلالت مى کند بر اینکه اجراى حد، مساوى با ایجاد این حالت در اوست.

روایات وارد شده دراین زمینه فراوان است و فراوانى آنها سبب مى شود ظهور این روایات در برداشت ما تقویت شود.

ج) روایت محمد بن سنان از امام رضا(ع) که ضمن نامه اى درباره علت برخى احکام به وى، چنین نوشته است:و علة قطع الیمین من السارق لانه یباشر الاشیاء غالبا بیمینه وهی افضل اعضائه و انفعها له، فجعل قطعها نکالا و عبرة للخلق لئلا یبتغوا اخذ الاموال من غیر حلها،علت بریدن دست راست دزد این است که در بیشتر موارد، کارها را با دست راست انجام مى دهد و دست راست برترین و سودمندترین اعضا است، و خداوند بریدن آن را مایه عبرت دیگران قرار داده تا به فکر سرقت اموال مردم نیفتند.

کیفیت دلالت: عبارت «و هى افضل اعضائه وانفعها له» ظهوردر این دارد که بریدن دست دزد به جهت محروم نمودن وى از منافع این عضو برتر است، چنان که جمله «فجعل قطعها نکالا و عبرة للخلق» در صورتى محقق مى شود که همچنان اثر بریدن دست باقى باشد تا مایه عبرت دیگران باشد و گرنه مایه عبرت نخواهد بود و تنها براى خصوص کسانى که درهنگام بریدن دست دزد حاضر بوده اند یا این داستان برایشان نقل شده، عبرت انگیز خواهد بود ولى براى همه کسانى که باوى رفت و آمد دارند، مایه عبرت نخواهد بود.

نتیجه: دلالت روایات بر اینکه حقیقت حد سرقت، بدون دست یا پا بودن دزد است، بسى روشن است. حکم محاربه بسان سرقت است و نیازمند بحث جداگانه نیست.

جهت دوم: آیا دزد مى تواند انگشتان یا پاى بریده خود را دراختیار پزشک یا غیراو قرار دهد تا به دیگرى پیوند زده شود؟ ظاهرا چنین حقى دارد، زیرا وجهى براى نادیده گرفتن اختصاص آن عضو به او پس از قطع نیست، مگر این توهم که بریدن عضو به معناى قطع رابطه وى با آن عضو است و پس از بریدن آن، هیچ گونه رابطه اى میان دزد و آن عضو باقى نمى ماند، بلکه این عضو به فرمان خدا و به جهت اجراى فرمان الهى قطع شده است. این توهم با کمترین درنگ از بین مى رود ، زیرا از وجوب قطع عضو، جز جدا کردن عضو از صاحبش تا نتواند از آن بهره مند شود و مایه عبرت دیگران باشد چیز دیگرى فهمیده نمى شود و این به هیچ وجه با از بین رفتن اختصاص، ملازمه ندارد و مقتضاى قواعد، ثبوت و بقاى این اختصاص است.

بنابر این دزد مى تواند عضو بریده شده را به هرکس که مى خواهد بسپارد و به مقتضاى عمومات، هیچ کس نمى تواندبدون اجازه وى در عضو بریده شده تصرف نماید. و اللهالعالم.

مساله دوازدهم: براساس آنچه از پزشکان نقل شده تا وقتى انسان زنده است از مغز و قلب وى امواجى دال بر زنده بودنش منتشر مى شود و قطع این امواج، نشانه مرگ قطعى است، لیکن مى توان براى مدتى قلب و دستگاه تنفسى را به حرکت در آورد تا با ابزار خارجى زندگى نباتى ادامه یابد، به گونه اى که اگر دستگاهها برداشته شود، قلب و دستگاه تنفسى متوقف خواهد شد.

حال این پرسش مطرح مى شود که اگر مغز انسان به کلى بمیرد و امید و احتمال بازگشت آن نباشد و براساس علم پزشکى مرده به حساب آید و تنها قلب و دستگاه تنفسى وى به وسیله ابزار خارجى حرکت کند، آیا مى توان چشم یا کلیه وى را جهت پیوند جدا کرد؟

البته این پرسش در فرضى است که میت پیش از مرگ خوداجازه داده باشد که پس از مرگش، اعضاى بدنش را قطع کنند. منتهى، آنچه محل بحث است این است که مرگ به چه چیزى محقق مى شود و آیا پس از مرگ مغزى مى توان وى را مرده فرض کرد؟

جواب: بدون شک شارع مقدس در مفهوم مرگ و زندگى اصطلاح خاصى ندارد، بلکه مرگ از نظر شارع به معناى عرفى است و ظاهرا ملاک زندگى حیوانى، حرکت قلب وفعالیت آن است که موجب حرکات نبض و گردش خون مى شود، پس تا وقتى که قلب از حرکت نایستاده، انسان یاحیوان هر چند در بى هوشى محض باشد زنده است.البته حرکتى که معیار زندگى است حرکت قلب به خودى خود است، لیکن اگر قلب به مرحله اى رسیده باشد که خود حرکت نمى کند بلکه به وسیله ابزار خارجى به حرکت درآمده باشد، انسان میت شمرده مى شود.

شاهد مطلب آن است که اگر قلب در مدت یک دقیقه به کلى بایستد و پزشکان اعلام کنند که قطعا مرده است لیکن مى توانیم قلب وى را به حرکت در آوریم و براى زمان کوتاهى خون را در بدنش به گردش درآوریم و اعلام کنند که حیات طبیعى به او برنخواهد گشت، در این صورت هیچ کس شک نمى کند که شخص مرده، و قلب یا برخى اعضاى دیگرش باابزارهاى خارجى حرکت مى کند.

بنابراین اگر پیش از ایستادن قلب، این ابزار را به وى وصل کنند به گونه اى که قلب از حرکت نایستد ولى فرض این باشدکه به مرحله ایست قلبى رسیده، بدون شک شخص میت خواهد بود. تردید در صدق مرگ در این حالت از قبیل خلط میان مقام ثبوت و اثبات است و گرنه در صورتى که علم یقینى داشته باشد که قلب او به خودى خود نمى تواند کار کند بلکه به کمک ابزار است که مى تپد، در صدق مرگ و میت شک نمى کند.

در این صورت مى توان هر عضوى از اعضاى وى را – حتى اعضایى مانند قلب و دو کلیه را که ادامه زندگى به آن هابستگى دارد – برید.

اشکال: تنها وظیفه فقیه بیان احکام شرعى است و او درتشخیص موضوعات عرفى، اهل خبره نیست . از جمله موضوعات عرفى مرگ وحیات است که فقیه از آنها بى اطلاع است بلکه دانشمندان پزشکى از آنها آگاهى دارند و آنهامى گویند: ملاک کامل مرگ انسان مرگ مغزى است ، و اگرمغزبه کلى بمیرد به گونه اى که امید بازگشت نباشد، انسان مرده است، هر چند قلب و دستگاه تنفسى با دستگاههاى جدید برقى و غیر آنها حرکت کند.

بنابر این باید موضوع عرفى را از اهل خبره و کارشناس فن بگیریم و حکم کنیم که پایان زندگى، مرگ مغزى است، نه غیر آن.

جواب: پزشکان در تشخیص آنچه در خارج است و اینکه آیامغز از کار افتاده یا نه، خبره اند، لیکن دراینجا بحث درایستادن مغز و عدم آن نیست تا به آنها مراجعه کنیم ، بلکه بحث در تعیین مفهوم عرفى حیات و مرگ است، زیراموضوع جواز و حرمت، مرگ و حیات به معناى عرفى آن دومى باشد. در این مقام، اهل خبره کسى جز اهل لسان نیست وتنها ملاک براى تبیین این مفهوم عرفى، تشخیص فقیه آشناى به زبان است.

خلاصه، بحث در تبیین مفهوم است نه در تشخیص مصداق ،به همین جهت مى گوییم: معناى عرفى که قوام مرگ به آن است عبارت است از: ایستادن قلب از حرکت طبیعى. پس تاوقتى که قلب از حرکت طبیعى نایستاده باشد هر چند مغز ازانجام وظایف خود ایستاده باشد انسان زنده است، لذا اگر قلب از حرکت طبیعى بایستد، شخص مرده است و مى توان هر عضوى از او را به شرط حصول اذن وى یا کسى که در حکم وى است برداشت.

بله، اگر هنوز قلب از حرکت نایستاده، لیکن معلوم باشد که دقایقى پس از این حرکت خواهد ایستاد، چنین انسانى زنده است و کشتن وى یا کارى که موجب جدا شدن روح ازبدنش مى شود جایز نیست. تنها تفاوت این دو در این است که در اینجا عنوان «زنده» صدق مى کند ولى در آنجا [که قلب از حرکت ایستاده باشد ] عنوان «زنده» صدق نمى کند.



قیمت: 100 تومان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۶ ، ۱۲:۱۷
postan postan

6f/2 (34548)

عصفحه

چکیده………………………………………………………………………………………………………………………1

-فصل اول:طرح مسئله…………………………………………………………………………………………………..3

1-2مفاهیم تفریح و تفرج ………………………………………………………………………………………………….5

1-3فعالیتهای تفریحی……………………………………………………………………………………………………..6

1-4اوقات فراغت…………………………………………………………………………………………………………6

1-5نقش و کارکردهای اوقات فراغت……………………………………………………………………………………..6

1-5-1نقش اجتماعی………………………………………………………………………………………………………7

1-5-2نقش اقتصادی………………………………………………………………………………………………………7

1-5-3نقش منطقه ای……………………………………………………………………………………………………..7

1-6ویژگیهای فضای فراغتی……………………………………………………………………………………………..7

1-7اهداف اصلی گردشگری……………………………………………………………………………………………..8

1-7-1توسعه پایدار گردشگری…………………………………………………………………………………………..8

1-7-2ظرفیت پذیری…………………………………………………………………………………………………….8

1-8مبانی نظری و رویکرد صنعت گردشگری………………………………………………………………………….8

1-9گردشگری و جهانگردی…………………………………………………………………………………………….8

1-9-1افزایش درآمد ملی و جذب ارز خارجی…………………………………………………………………………..8

1-9-2تفرج و طبیعت گردی…………………………………………………………………………………………….9

1-10تاریخچه سیر و سفر………………………………………………………………………………………………11

1-10-1سیر وسفر تا پیش از عصر حاضر……………………………………………………………………………11

1-10-2سیر و سفر در دوران معاصر………………………………………………………………………………..11

1-10-3سفر و سیاحت و فوائد آن……………………………………………………………………………………..12

1-10-4گردشگری و اوقات فراغت…………………………………………………………………………………..12.

1-10-5نتیجه گیری از مقوله فراغت………………………………………………………………………………….13

1-11پدیده جهانگردی…………………………………………………………………………………………………13

1-11-1تقسیم بندی تفریح یا گذران اوقات فراغت…………………………………………………………………….13

1-11-2تقسیم بندی بر اساس زمان…………………………………………………………………………………….13

1-11-3تقسیم بندی در رابطه با علت سفرهای توریستی……………………………………………………………….14

1-12تورسیم………………………………………………………………………………………………………….14

1-13مفهوم گردشگری ………………………………………………………………………………………………14

1-13-1انواع گردشگری……………………………………………………………………………………………..15

1-13-1-1گردشگری اقامتی……………………………………………………………………………………………15

1-13-1-2گردشگری کاروانی و اردوگاهی…………………………………………………………………………….15

1-13-1-3گردشگری مبتنی بر حمل و نقل…………………………………………………………………………….15

1-13-1-4گردشگری مذهبی……………………………………………………………………………………………15

1-13-1-5گردشگری نوستالژیک………………………………………………………………………………………15

1-14انواع ساختمانهای بین راهی………………………………………………………………………………………16

1-14-1ویژگیهای ساختمانهای وابسته به راه……………………………………………………………………………17

1-14-1-1ساباط………………………………………………………………………………………………………..17

1-14-1-2کاربات …………………………………………………………………………………………………….17

1-14-1-3کاروانسرا…………………………………………………………………………………………………..17

1-14-1-4آب انبار…………………………………………………………………………………………………….17

1-14-1-5حوض- پایاب- برکه-چاه……………………………………………………………………………………18

1-14-1-6 پستهای نظامی……………………………………………………………………………………………18

1-14-1-7چاپارخانه…………………………………………………………………………………………………..18

1-14-1-8رباط………………………………………………………………………………………………………..19.

1-14-1-9چای خانه یا قهوخانه……………………………………………………………………………………….19

1-14-1-10میلها و منارهای راهنما………………………………………………………………………………….20

1-15کاروانسرا………………………………………………………………………………………………………21

1-15-1شناخت تاریخچه کاروانسراها یا مجتمع خدماتی………………………………………………………………21

1-15-2 تعریف کاروانسرا…………………………………………………………………………………………..21

1-15-3اهمیت کاروانسرا و علل ایجاد آن…………………………………………………………………………….21

1-15-4 موضع گیری کاروانسرا……………………………………………………………………………………..21

1-15-5 ویژگیهای فرهنگی-اجتماعی کاروانسراها…………………………………………………………………….22

1-15-6انواع کاروانسراها از نظر اقتصادی…………………………………………………………………………..22

1-15-7 خصوصیات معماری کاروانسرا………………………………………………………………………………22

1-15-8 انواع کاروانسرا در معماری ایرانی…………………………………………………………………………..24

1-15-8-1 کاروانسراهای سر پوشیده مناطق کوهستانی………………………………………………………………..24

1-15-8-2 کاروانسراهای کرانه های پست خیلج فارس…………………………………………………………………24

1-15-8-3کاروانسراهای حیاط دار مرکزی…………………………………………………………………………….24

2-فصل دوم :مطالعات پایه……………………………………………………………………………………………..26

2-1-1خراسان،تاریخ،فرهنگ ومسائل اجتماعی………………………………………………………………………..26

2-2بررسی پیشینه تاریخی،وجه تسمیه…………………………………………………………………………………..27

2-2-1پیشینه شهرستان بجنورد………………………………………………………………………………………….27

2-2-2وجه تسمیه……………………………………………………………………………………………………….29

2-3روند تاریخی شکل گیری شهر بجنورد……………………………………………………………………………..30

2-4شهرقدیم بجنورد……………………………………………………………………………………………………30

2-4-1شهر دوره صفویه……………………………………………………………………………………………….31

2-4-2شهر دوره قاجار…………………………………………………………………………………………………31

2-5عناصر اصلی شکل دهی ساختار شهر………………………………………………………………………………32

2-6بجنورد قدیم…………………………………………………………………………………………………………34

2-6-1بعد از قاجاریه تا دهه1330……………………………………………………………………………………. 34

2-6-2شهر بجنورد در دهه های1340 و1350………………………………………………………………………. 35

2-6-2-1ساختار شهر…………………………………………………………………………………………………..35

2-6-2-2ارگ حکومتی…………………………………………………………………………………………………36

2-6-2-3دروازه ها……………………………………………………………………………………………………..36

2-6-2-4برج منظر……………………………………………………………………………………………………..36

2-6-2-5محله ها……………………………………………………………………………………………………….37

2-7گونه شناسی مسکن در شهر بجنورد…………………………………………………………………………………39

2-8اقلیم بجنورد………………………………………………………………………………………………………….42

2-8-1پوشش گیاهی………………………………………………………………………………………………………43

2-8-2جنگل………………………………………………………………………………………………………………44

2-8-3مرتع………………………………………………………………………………………………………………44

2-8-4توپوگرافی………………………………………………………………………………………………………..44

2-9فاکتورهای اقلیمی مهم دشت بجنورد وپیرامون آن……………………………………………………………………46

2-9-1دما……………………………………………………………………………………………………………….46

2-9-2بارش…………………………………………………………………………………………………………….46

2-9-3رطوبت نسبی…………………………………………………………………………………………………….47

2-9-4شدت وزش………………………………………………………………………………………………………..47

2-9-5جهت بادهای غالب…………………………………………………………………………………………………48

2-9-6بادهای محلی……………………………………………………………………………………………………….48

2-10طبقه بندی اقلیمی……………………………………………………………………………………………………49

2-10-1طبقه بندی اقلیمی شهرستان بجنورد براساس روش کوپن…………………………………………………………49

2-10-2طبقه بندی اقلیمی شهرستان بجنورد براساس روش دمارتن…………………………………………………………49

2-11تعیین اقلیم بجنورد با استفاده از جدول زیست اقلیمی ساختمان………………………………………………………….49

2-11-1اصول راهبردی……………………………………………………………………………………………………50

2-11-2اصول اجرایی………………………………………………………………………………………………………51

2-12پیشنهادهای ارائه شده برای جهت های اتاق…………………………………………………………………………..53

3-فصل سوم : مطالعات…………………………………………………………………………………………………….55

3-1بررسی امکانات موجود………………………………………………………………………………………………..55

3-1-1جاذبه های توریستی ایران…………………………………………………………………………………………..55

3-1-1-1جاذبه های طبیعی…………………………………………………………………………………………………55

3-1-1-2جاذبه های فرهنگی – هنری………………………………………………………………………………………56

3-1-2مناطق توریستی ایران……………………………………………………………………………………………….56

3-1-3امکانات زیر بنایی سیر و سفر……………………………………………………………………………………….57

3-1-3-1حمل و نقل……………………………………………………………………………………………………….57

3-1-3-2خدمات بین راهی…………………………………………………………………………………………………58

3-1-3-3امکانات اقامتی…………………………………………………………………………………………………..58

3-1-3-4امکانات تفریحی…………………………………………………………………………………………………..59

3-1-4نتیجه گیری…………………………………………………………………………………………………………59

3-3 مبانی نظری طراحی…………………………………………………………………………………………………61

3-5-1نماز خانه و مسجد…………………………………………………………………………………………………75

3-5-2چایخانه……………………………………………………………………………………………………………75

3-5-3متل و کمپینگ…………………………………………………………………………………………………….75

3-5-4خدمات مربوط به وسایل نقلیه…………………………………………………………………………………….75

3-5-5سیستم راه………………………………………………………………………………………………………..76

3-5-6محوطه پارکینگ…………………………………………………………………………………………………77

3-5-7قسمتهای سوختگیری…………………………………………………………………………………………….77

3-5-8قسمت تعمیرگاه و خدمات وسایل نقلیه……………………………………………………………………………78

3-5-9خدمات اورژانس………………………………………………………………………………………………….78

3-6امکانات زیربنایی……………………………………………………………………………………………………78

3-6-1آب ………………………………………………………………………………………………………………78

3-6-2انرژی……………………………………………………………………………………………………………79

3-6-3دفع مواد زائد…………………………………………………………………………………………………….79

3-7مطالعه استانداردها…………………………………………………………………………………………………81

3-7-1استانداردهای هتل……………………………………………………………………………………………….81

3-7-2استانداردهای رستوران………………………………………………………………………………………….83

3-8برنامه فیزیکی پروژه………………………………………………………………………………………………83

منابع……………………………………………………………………………………………………………………88

چکیده انگلیسی…………………………………………………………………………………………………………89


۰
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۶ ، ۱۰:۵۶
postan postan